کد مطلب:252484 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:210

توطئه سیاسی متوکل و انتقال امام به سامراء
شبلنجی الشافعی در صفحه 165 كتاب خود می گوید:

حكایت شده كه انگیزه انتقال و عزیمت امام هادی از مدینه به سامرا، نامه ای بود كه عبدالله بن محمد حكمران و نماینده متوكل در مدینه به خلیفه عباسی نگاشت و در نامه عبدالله بن محمد، انواع دغل بازیها و حقه بازیها و اتهامات و مكذوبات محض را بر اساس تحریك حس سعایت و تملق و تقرب به دستگاه خلافت، برای متوكل مرقوم كرده بود، قصدش از این همه گزارشات خائنانه و چاپلوسانه تثبیت مقام خود و اذیت و آزار امام هادی بود. حضرت نیز وقتی از سعایت او نزد خلیفه مطلع گشت نامه ای به متوكل نوشت و در آن اتهامات حكمران مدینه و تحمیلات و تضییقات او را نسبت به وی توضیح داد، متوكل نیز در پاسخ امام، نامه ای نوشت و از وی به خاطر اذیت ها و ناملایماتی كه حكمران مدینه برای ایشان فراهم كرده، پوزش خواست و به ملایمت و شفقت فراوان با امام به طریق مكاتبه، مصاحبت و استمالت نمود و حضرت را با حقه و حیله و دوز و كلك لفظی به حركت و تشریف فرمائی به سوی سامرا دعوت نمود.



[ صفحه 162]



متوكل در قسمتی از نامه از اشتیاق خود به دیدار امام سخن می گوید و می نویسد:

هر زمان كه نشاط دیدار خلیفه را در خود احساس كردید به سوی سامرا عزیمت كنید و اگر میل دارید یحیی بن هرثمه را با سربازانی كه تحت فرمان دارد برای همراهی شما بسیج كنم و در موازات مسیر شما راه بپیماید با شما فرود آید و با شما بر مركب نشیند، به هر حال یحیی بن هرثمه همه جا در اختیار شماست، ما به یحیی ابلاغ كرده ایم كه در التزام شما به سوی عراق سفر كند. معهذا به درگاه خدا استخاره كنید و به سوی امیرالمؤمنین كوچ كنید این مسلم است كه امیرالمؤمنین آن چنان كه نسبت به شما لطف و مرحمت دارد نسبت به هیچ یك از افراد خانواده ی خلافت و اعیان مملكت ندارد این نامه را ابراهیم بن عباس در ماه جمادی الثانی سال دویست و چهل و سه نوشته است.

(تذكر این نكته لازم است كه خلفای عباسی به پندار غلط تصور می كردند كه جانشین بر حق پیامبرند و خیال نمی كردند كه خلافت را اساسا غصب كرده اند مع الوصف با تمام فساد و فسوق و فجوری كه داشتند خود را امیرالمؤمنین می خواندند و اینگونه القاب مقدس و مطهر را ملوث و آلوده می ساختند در حالی كه بهترین لقبی كه می توان به آنها داد لقب امیرالفاسقین و امیرالفاجرین است).

نیازی به توضیح نیست كه این نامه با همه حلاوت در عبارت و لطافت در معنا، بوی تهدید می دهد و بیش و كم از دخالت امام ابوالحسن هادی در اوضاع سیاسی حكایت می كند و با كنایه و ابهام این سفر را یك سفر اجباری می نمایاند. امام هادی (ع) خواه ناخواه



[ صفحه 163]



مدینه را به قصد سامرا ترك فرمود، به دلیل اینكه امام به هر حال باید اتمام حجت كند و مردم با دیدن امام خود امیدوار و دلگرم شده و او را تحت مراقبت و مواظبت دستگاه خلافت حس كنند و در نتیجه شور و شعورشان نسبت به حجت خدا افزوده شود و امام نیز مردم و پیروان و مشتاقان راستین خاندان نبوت را مشاهده كند، دیگر اینكه با حركت امام به سوی سامرا و استقرار او در آن دیار دستگاه خلافت را از خود متأثر نماید و در پیروان و اطرافیان متوكل تأثیر گذاشته و نفوذ معنوی كند. البته با همان تشریفات و احترامات كه متوكل وعده داده بود این سفر برگزار شد اما هنگامی كه موكب امام هادی (ع) به شهر سامرا رسید متوكل دستور داد خاندان رسالت را به بهانه اینكه هنوز قصر مناسبی جهت اقامت امام تهیه ندیده اند در خان الصعالیك فرود آورند خان الصعالیك به معنای خانه ی گدایان می باشد كه جای محترم و مجللی نبود هر چند همان طوری كه بعدا خواهیم گفت اقامت امام در آنجا بیش از دو سه روز به طول نیانجامید كه به خانه آبرومند و آبادی نقل مكان كردند ولی این نخستین ضربه ای بود كه متوكل بر شخصیت امام هادی فرود آورده بود، متوكل با چنین كردار خود تصور كرده بود كه پسر رسول خدا را سخت كوبیده و مقام شامخ او را درهم شكسته یا دست كم از اوج اعلایش فرود آورده است.

ولی اگر متوكل می دانست و متوكل های دیگر جهان می توانستند بدانند ملاك و معیار اعتبار انسان در محیط انسانیت چیست هرگز در مبارزه های زندگی بدین كردارهای كودكانه نمی پرداختند به هر حال متوكل برای ظاهرسازی و حفظ شئونات سیاسی، امام هادی



[ صفحه 164]



را مورد اكرام و اعزاز و احترام قرار داد و در باطن امر زمینه توطئه ای را بر علیه امام فراهم می دید اما خداوند او را تا زمانی كه زنده بود موفق به اجرای مقاصد پلید و نیات خائنانه اش نكرد.

در اینجا سید عبدالوهاب البدری گزارشاتی چند پیرامون هجرت و انتقال و سیر و حركت و ورود امام به سامرا بیان می دارد.

(تذكار: در این كتاب ممكن است موضوعاتی دوبار یا چند بار تذكر و عنوان شده باشد و این بدان علت است كه كتاب حاوی اخبار و احادیثی است كه مجموعا تحقیقی و تحلیلی می باشد و از منابع و مدارك مختلف اتخاذ سند و اسناد حدیث كرده است و ما به حكم ضرورت و رعایت حفظ امانت همه آن احادیث را با تنوعی كه داشته اند و حتی با قدری تفاوت ذكر كرده ایم.